درست است که من دیروز خیلی چیزها داشتم ولی مهم ترین چیزی که داشتم لبخندی بود که دیگر امروز به زور هم نمی توانم بنشانمش. دیروز برای اینکه لبخندی داشته باشم در هر دقیقه می توانستم بهانه ای ریز و درشت جور کنم و به قول مادر نمکی بریزم. دیروز می توانستم اسمم را بلند و رسا برای برادرم که تازه زبان باز کرده بود بگویم و او هر بار با صدای نازک و کودکانه اش ان را اشتباه بگوید تا بهانه ای شود برای خندیدن من. دیروز من می توانستم دوباره در خانه خرابکاری بکنم وقتی مادرم مرا صدا می زد در پشت پرده پنهان شوم و زیر لبی به شیطنت خود بخندم. دیروز من می توانستم وقتی پدر برمی گشت به سوی او بدوم تا مرا بر شانه خود گذارد و با دستان قوی خود مرا در میان اسمان وزمین تاب دهد و من از خنده غش کنم. دیروز من و خواهرم در میان درختان زیتون می دویدیم و بی هیچ دلیلی می خندیدیم. آری، من دیروز همه اینها را داشتم تا اینکه سوتی ممتد و وحشی راه اسمان را شکافت و موشکی نفرین شده را بر سر خانه ما فرود اورد. و انگاه هیچ نماند ومن ماندم بی هیچ لبخندی. و امروز تنها دارایی من تکه های اجری است که در جیب های خود گذاشته ام برای انتقام. قلبم تهی از هرگونه احساسی سکوت کرده و شعله های خشم را به دستانم به امانت سپرده تا در میان تکه های خانه مان بگردد و یکی را انتخاب کند. بغض در گلویم پرتاب سنگی می شود که در فاصله دو متری سرباز صهیونیسم به ارامی به زمین می خورد و کمی دلم را آرام می کند. اما نه انقدر ارام، که راهی برای لبخند باز کند. به تکه اجری که در دست دارم نگاه می کنم. قطره ای خون از حادثه دیشب بر رویش به یادگاری مانده. کاش می دانستم این قطره مال کدام یک از عزیزانم است. تکه اجر با فریادم رها می شود و می رود تا تمامی ظلمت ها را درهم شکند. لکن او را نمی بینم که کجا فرود می اید زیرا گلوله ای سربی قبل از ان سینه ام را می شکافد و راهی خونین به سوی قلب سردم باز می کند. و فردا این ما هستیم که در میانی خاکی تیره هم اغوشش هم خفته ایم. و تنها برایمان لبخندی خسته از جهانی سرد باقی مانده است.  


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

همه چی اینجا پیدا میشه فروش اینترنتی , فروشگاه اینترنتی , خرید آسان و مطمئن کابینت و دکوراسیون دانلود کتاب طلسمات طمطم هندی Shelley حمل بار اقیانوس دانلود آهنگ داستان کوتاه منزل لیلی Brenda